جمهوری مدارا: تنها هفت روز از بازگشت بهاءالدین به خانهاش در حومه شهر شبرغان گذشته بود که وی دیروز (چهارشنبه ۱۴ جوزا) در یک حمله مسلحانه جانش را از دست داد.
او سالها برای امنیت مردمش دربخش پلیس کار کرده بود و پس از فروپاشی نظام قبلی برای حفظ جانش ناچار به مهاجرت شد؛ اما با موج گسترده اخراج اجباری مهاجرین او نیز به اجبار از ایران اخراج شد.
بهاءالدین در یک حملهای مسلحانه جان باخت، نزدیکانش میگویند که این حمله هدفمند بوده و انگشت اتهام را به سوی افراد وابسته به طالبان نشانه میگیرند. هنوز هیچ گروهی مسئولیت این رویداد را مثل هزاران رویداد مشابه برعهده نگرفته است.
او تنها نبود، از زمان بازگشت گروه طالبان به قدرت، دهها چهره امنیتی و اداری حکومت پیشین، یا در سکوت کشته شدهاند یا بیصدا به زندان افتادهاند.
برخی خانوادهها هنوز نمیدانند عزیزشان زنده است یا نه.
عفو عمومی اعلام شد، اما ترس و بیاعتمادی در دل بسیاری از بازماندگان نظام پیشین خانه کرده است.
برادر بهاءالدین در مراسم خاکسپاریاش گفت: «فکر میکردیم برگشتنش بهخیر است، اما خاک وطن برایش آرامش نشد.» فرزندانش هنوز در شوکاند، هنوز باورشان نمیشود پدر، که برای سالها در لباس پولیس از مردم دفاع میکرد، حالا خودش قربانی بیعدالتی شده باشد.
در نبود نهادهای پاسخگو، روایتها از چنین مرگهایی تنها در حلقه نزدیکان و فضای مجازی پخش میشود.
اما این روایتها برای جامعه افغانستان، نه تنها خبر، که زخمهای بازند؛ زخمهایی که هر روز تازه و تازهتر میشوند.